داستان کوتاه انگلیسی با ترجمه Don’t Lose Hope
آموزشزندگی

داستان انگلیسی با ترجمه فارسی به همراه کلیپ صوتی و تصویری-امیدت را ازدست نده

نظرات

داستان کوتاه انگلیسی با ترجمه فارسی

خلاصه داستان

درست زمانی که دیگران در شرایط سختی قرار می گیرند، مردم برای کمک جمع می شوند و دست در دست هم می دهند تا به هم نوع خود یاری برسانند. در این داستان شاهد نجات گروهی نه نفره توسط مردم خواهیم بود.

متن انگلیسی داستان در پایین صفحه موجود میباشد.

 برای دانلود فایل صوتی داستان انگلیسی با سرعت نرمال روی اینجا کلیک کنید.

ترجمه فارسی داستان انگلیسی

امیدت را از دست نده – انسان ها خوب هستند

درک سیمونز داشت در ساحل همراه با خانواده اش از روزی زیبا لذت می برد که متوجه چیز عجیب و غریبی شد. گروهی از مردم در نزدیکی اسکله به چیزی در آب اشاره می کردند. او و همسرش فکر کردند که باز هم سر و کله یک کوسه دیگر پیدا شده است، اما به هر حال به سوی جمعیت به راه افتادند. آنطور که پیدا بود، کوسه ای در کار نبود. چیزی بسیار خطرناکتر بود.

نه نفر در یک گرآب گرفتار شده بودند. این گروه یک خانواده شش نفره از دو پسر بچه و یک مادربزرگ و نیز سه نجات غریقی تشکیل می شد که هنگام تلاش برای کمک به آنها به داخل کشیده شده بودند. آنها در حال تلاش برای رسیدن به محل ایمن بودند اما جریان خیلی قوی بود و آنها از ساحل به طرف دریا کشیده می شدند.

گارد نجات ساحلی تعطیل کرده بود، بنابراین درک باید کاری می کرد. او باید سریع راه چاره ای پیدا می کرد. آن نُه نفر داشتند خسته می شدند و به زودی در دریا گم شده و احتمالا غرق می شدند. او تا جایی که می توانست افرادی را که در ساحل بودند جمع کرد تا در یک خط دست به دست هم بدهند.آنها خیلی زود یک زنجیر انسانی بیش از ۸۰ نفر تشکیل دادند. این زنجیره تا حدود ۱۰۰ یارد در داخل اقیانوس می رسید.

درک و همسرش، جسیکا، بیرون از زنجیره روی تخته های موج سواری خود شروع به یدک کشیدن شناگران خسته به طرف زنجیره انسانی کردند. مادربزرگ ۶۷ ساله در آب دچار حمله قلبی شده بود و ظاهرا زمانی که آنها به او رسیدند مُرده بود، اما زنجیره انسانی او را نیز به سمت ساحل کشید.

پس از حدود یک ساعت، هر نه نفردر طول زنجیره به ساحل امن منتقل شدند. حتی مادر بزرگ هم زنده ماند و گفت که رویای شوهر مرحومش را دیده بود و هنوز وقت مرگش نشده بود. افراد کاملا غریبه در ساحل یکدیگر را در آغوش گرفتند و کف دستهایشان را به نشان موفقیت بر هم می زدند (بزن قدش) و شادی می کردند. این پایانی زیبا برای روزی پر اضطراب در ساحل بود.

برخی از فیلسوفان معروف گفته اند که انسان بالفطره خودخواه است. آنها معتقد بودند حتی زمانی که فردی کاری به ظاهر فداکارانه انجام می دهد، همیشه انگیزه ای درونی دارد. اما با توجه به آزمایشات روانشناسی اخیر، اولین غریزه افراد هنگام اتخاذ تصمیمهای فوری و ناگهانی، همکاری و مفید واقع شدن است و نه خودخواه بودن. تنها زمانی که وقت کافی برای فکر و تعمق داشته باشیم، خودخواه می شویم.

درک سیمونز و ۸۰ ناجی که او جمع کرده بود وقتسی جانشان را به خطر انداختند تا جان غریبه ها را نجات دهند، زمان چندانی برای فکر کردن نداشتند. درک بعدا گفت: “این موجی از انسانیت است که موجب می شود به بعضی چیزها توجه کنیم تا در این دنیا همه ی امیدمان را از دست ندهیم.

متن انگلیسی داستان

Don’t Lose Hope – Humans Are Good

Derek Simmons was enjoying a beautiful day at the beach with his family when he noticed something odd. A group of people near the pier were pointing at something in the water. He and his wife thought it was just another shark, but they walked toward the commotion anyway. As it turned out, it wasn’t a shark. It was something much more dangerous.

Nine people were caught in a riptide. That group included a family of six with two small boys and a grandmother, as well as three would-be rescuers who got pulled in while trying to help. They were trying to swim to safety but the current was too strong and they were being pulled away.

The lifeguards had already finished work, so it was up to Derek. He had to think fast. The nine were getting tired and would soon be lost at sea and possibly drowned. He gathered as many people as he could on the beach and got them to hold hands in a line. Soon, he had a human chain of more than 80 people. It reached about 100 yards from the beach into the ocean.

Derek and his wife, Jessica, went out beyond the chain on their body boards and began towing the exhausted swimmers to people in the chain. The 67-year-old grandmother had a heart attack in the water and appeared to have died by the time they got to her, but the human chain pulled her back to shore too.

After about an hour, all nine were passed back along the chain to safety. Even the grandmother survived, saying that she had a vision of her late husband and it wasn’t her time yet. Complete strangers were on the beach hugging and high-fiving. It was a beautiful end to a stressful day at the beach.

Some famous philosophers have said that humans are selfish by nature. They believed that even when a person does something that appears to be selfless, there is always an ulterior motive. But according to recent psychology experiments, when making snap decisions, people’s first instincts are to be cooperative and helpful, not selfish. Only when we have time to think and deliberate, do we become selfish.

Derek Simmons and the 80 rescuers he gathered certainly had little time to think when they put their lives at risk to save the lives of strangers. Derek later said, “It was a wave of humanity that brings some things back into focus, that maybe we haven’t lost all hope in this world.”

.

.

.

برای دیدن بقیه داستان های کوتاه انگلیسی روی لینک زیر کلیک فرمایید.

داستان کوتاه انگلیسی

پادکست انگلیسی